چهانی در مراسم سوم حبیب حضور داشتند
-
دوست صمیمی ام مرا به شوهر شیطان صفت اش سپرد +اخبار داغ و حوادث روز
دوست صمیمی ام مرا به شوهر شیطان صفت اش سپرد در ادامه موج حوادث اجتماعی که اینروزها بیشتر و بیشتر میشود، زن جوانی با فریب دوست صمیمی اش وی را به خانه خودش برد و تسلیم شوهر شیطان صفت اش کرد و با تهیه فیلم سیاه و تهدید، از او اخاذی کردند. دختر جوان برای کمک به دوستش و از ترس آبرویش به محل قرار رفت اما نمیدانست مریم و شوهرش قصد دارند با فیلمبرداری از رابطه سیاه با دختر جوان وی را وادار به پرداخت پول و اخاذی سریالی کنند. همه ی چیز از روزی شروع شد که با دوستم در راه مدرسه به سمت خانه می آمدیم که متوجه شدیم پسری ما را دنبال میکند. چند روزی این ماجرا ادامه داشت تا اینکه متوجه شدم او «آرش» با دوستم مریم که دختری زیبا، عاطفی و ساده است ارتباط تلفنی دارد. از همان ابتدا احساس ناخوشایندی نسبت به او و روابطش با مریم پیدا کردم. دقیقاً از قیافه اش پیدا بود که معتاد است و شخصیت سالمی...
-
گفتوگو با مهراب قاسمخانی و شقایق دهقان؛ همه آیدی فیک داریم
صبح با مهراب قاسمخانی و شقایق دهقان برای مصاحبه قرار داشتیم. از آنجا که خوش شانسی یکی از ویژگی های زندگی من است، نیمه شب ماشینم خراب شد و مجبور شدم صبح مزاحم جناب اسنپ بشوم. در مسیر مرجان بهادری (عکاس خوش ذوق نشریه) را هم سوار کردیم و به محل قرار که یک کافی شاپ بود رسیدیم. پویه مظفری طبق معمول زودتر در محل حضور داشت. وقتی از او پرسیدم دو کفتر عاشق هنرمند آمدند یا نه؟ ته سالن کافی شاپ را نشان داد و گفت دارند صبحانه می خورند (عین خارجی ها!) من هم صبحانه نخورده منتظر ماندم که صبحانه شان تمام شود، بعد از مدتی پریسا شمس هم آمد. نزدیک دو ساعت با این دو صحبت ردیم و نتیجه اش شد همین که پیش روی شماست چون دوتا قاسمخانی داریم و می نوشتن اسم برای بیننده مشکل بود، اسامی را خلاصه کردم و اسم کوچک آنها را نوشتم (خدا منو ببخشه!). نکته مهم...
-
بهترین گوشیهای هوشمند پرچمدار موبایل
نیمه دوم سال میلادی را باید زمانی بدانیم که اغلب تولیدکنندگان گوشیهای هوشمند پرچمداران خود را رونمایی کردهاند، از اینرو در ادامه به بررسی و مقایسه پرچمداران حاضر در زمستان ۱۳۹۶ بازار ایران میپردازیم. اغلب کمپانیهای تولیدکنندهی گوشیهای هوشمند معمولا تا پاییز هر سال نسل جدید پرچمداران خود را رونمایی میکنند. روند معرفی و عرضهی گوشیهای هوشمند جدید پرچمدار معمولا از اواخر بهار هر سال آغاز شده و تا پاییز همان سال ادامه پیدا میکند. امسال نیز کمپانیهای مطرح نظیر سامسونگ، الجی، سونی، اپل، هواوی و اچتیسی پرچمداران خود را در کنار بازیگران جدید این حوزه نظیر وانپلاس و شیائومی راهی بازار کردهاند. البته نباید در این بین پرچمداران گوگل یعنی پیکسل ۲ و پیکسل ۲ ایکس ال را از یاد ببریم. بازار گوشیهای هوشمند در سال ۲۰۱۷ نیز شاهد...
-
ایبسن، رندی و «صورتگری» برای میان مایگان
در تاریخ ادبیات نمایشی، هنریک ایبسن جایگاهی یگانه دارد؛ او امروز به عنوان یکی از قله های کلاسیک نمایشنامه نویسی جهان به شمار می رود. ایبسن پس از شکسپیر پرمخاطب ترین نمایشنامه نویس جهان محسوب می شود و رد تاثیر او در تئاتر و حتی ادبیات مدون به روشنی دیده می شود. اولین ترجمه های فارسی از آثار ایبسن به بیش از شش دهه پیش بر می گردد و از آن زمان تاکنون مترجمان مختلفی به سراغ ترجمه آثار او رفته اند. ایبسن نویسنده پر کاری بوده و در طول دوره های مختلف نویسندگی اش نمایشنامه های متعددی نوشته و هنوز بخش مهمی از آثار او به فارسی ترجمه نشده اند. با این حال یکی از مهم ترین اتفاقات در حوزه ترجمه ادبیات نمایشی در دو سه سال اخیر، چاپ آثار جدید و بازچاپ ترجمه های پیشین ایبسن با ترجمه بهزاد قادری در نشر بیگدل است. بهزاد قادری، مترجم، پژوهشگر و...
-
ازدواج و شب زفاف دختر جوان با پدرش (دختری که با پدرش ازدواج کرد و باردار شد)
ازدواج و شب زفاف دختر جوان با پدرش برخی اوقات در جهان اتفاقاتی رخ می دهد که تعجب همه ی را برمی انگیزد مانند شنیدن خبر ازدواج دختری با پدرش که واقعا خجالت آور است. سیمین دختر پرورشگاهی بود که با پدرخوانده اش ازدواج کرد. بهادر دیروز مرد زن برادرم روشنک در حالیکه ظرف میوه را روی میز عسلی می گذاشت این جمله را گفت و سپس ادامه داد دوست بهادر دیروز زنگ زد به داداشت و خبر فوت بهادر رو داد. داداشت رفته بود برای تشییع جنازه ش. وقتی برگشت میگفت خوشم اومد که خدا انتقام لطیفه بیچاره رو ازش گرفت. وقتی دیدم الهه عقب مانده ذهنی است او رابه خلوتگاه بردم و خوشحالی دخترجوان خیلی زود رنگ باخت او باور نمیکرد…می دونی مثل اینکه بهادر از اونجایی که به وکیلش خیلی اعتماد داشته برای همه ی اموالش وکالت تام الاختیار بهش داده. نگو وکیله و سیمین خانم باهم دستشون تو یه کاسه بوده. سیمین که پاشو می...
-
«داریوش شایگان»؛ بازگشت به پروست در ۸۴ سالگی
روی تخت سیار بیمارستان سریع تر از آن که فرصت دیدنش را داشته باشیم از مقابل مان گذشت. همین قدر دیدیم که صورتش زیر سنگینی پلک های بسته اش آرام بود ولی خواب کامل نبود. دست راستش با تکان های شدید می لرزید، انگار که نمایشی باشد از بی قراری درونش. در همان حال هوش و بیهوشی بعد از سکته مغزی دست لرزانش را بالا گرفته بود تا مماس تخت نباشد. مثل همیشه که وقت حرف زدن دست راستش بالا بود و پر از تکان، انگار که زبان دومش باشد. آن شب با دیدنش روی تخت بیمارستان معذب شدیم؛ مثل هر بار که مهمان منزلش هستیم و وقت هایی که به هیجان می آید و می خواهد توجه ما را به چیزی جلب کند. بلند می شود، می ایستد، دست چپش را به کمرش می زند، دست راستش در هوا چرخ می خورد و حرف می زند و ما نمی دانیم که باید به احترام او بایستیم یا بیشتر توی مبل های قرمز شرقی خانه...